GhasedakOnline.com

First Page








  Shrink Font Grow Font  May 1, 2005

Issue 19


 نیما نخعی
 دانشجوی علوم سیاسی

فیلسوفی تفاوت میان انسان و حیوان را در آگاهی انسان از مرگ خود خلاصه می‌کند. گرچه سخن او جای بحث فراوان دارد، اما برای این چند سطر گزارش همین بس که این گفته دغدغه‌ی بیش از حد بشر را با مقوله‌ی مرگ نمایان می‌کند. نگرانی‌ای که جلوه‌های گوناگونش با گردشی در خیابان‌های تورنتو همیشه هویدا است. در قهوه‌خانه‌ای شاعری در فستیوال شعر تورنتو از جسدی یخ زده‌ می‌سراید که نیم قرن پس از مرگ صاحبش در دامنه‌های هیمالیا پیدا شده است. یک خیابان پایین‌تر از قهوه‌خانه، کلاس‌هاس فلسفه‌ی دانشگاه پر است از دانشجویانی که با یک دست با کیسه‌های خریدشان ور می‌روند و با دست دیگر در جزوه‌های افلاطونی پی ابدیت می‌گردند. چند قدم پایین‌تر خوابگاهی هست که در میان چهار معبد مذهبی محاصره شده است. کلیسای صد ساله‌ی یونایتد چرچ، ساختمان بزرگ بهاییان، یک کنیسه و معبد حقیر بوداییان هر کدام یک نسخه زندگی بدون مرگ برای بشر می‌پیچند.

قدمت صد ساله‌ی کلیسای یونایتد و پرچم‌هایی که صد و هفتاد و پنج سالگی دانشگاه تورنتو را تبلیغ می‌کنند، خود حکایت از حضور پایدار مرگ از دیدگاه فلسفه، هنر و مذهب در تورنتو دارد. اگر بر کلی گویی نویسنده خرده نگیرید، می‌توان گفت که هر سه‌ی این دیدگاه‌ها به طریقی زمان‌گریزند. اطمینان داشته باشید که هر زمان به تورنتو بیایید نظیر شاعری را که با یک جسد یخ زده تقلا می‌کند تا بلکه شعرش از مرز زمان عبور کند، فیلسوفان جوانی را که در جستجوی قانونی همیشگی در کلاس با هم جدل می‌کنند و پیامبرانی را که گرداگرد خوابگاه حلقه می‌زنند تا حقیقتی وحی شده را باز هم افشا کنند، خواهید دید. اما هم‌زمان شدن مرگ جنجال برانگیز یک «نباتی» با در گذشت رهبر مذهبی‌ای نیمه جان و هم‌چنین مرگ پادشاه قدیمی‌ترین حکومت سلطنتی اروپا‌، موجب شد که جلوه‌ای دیگر از رویارویی انسان با مرگ در تورنتو نمایان شود. شهری که با فعالیت و رقابت چهار روزنامه‌ی مشهور کشوری، جدال خبری دو روزنامه‌ی پر تیراژ رایگان شهری و برنامه‌های خبری ۲۴ ساعته‌ی تلوزیون دولتی، زندگی مطبوعاتی پر رنگی دارد، برای شهروندانش پنجره‌ای دیگر گشود تا این بار از نگاه مطبوعات به مرگ بنگرند.

رسانه‌های گروهی کانادا در رویارویی با مرگ تری شایوا بر اساس طبیعت مطبوعات در مقیاس روزمرگی به پوشش خبری این موضوع پرداختند. روزنامه‌های کشوری و شهری کمی از چارچوب ایدولوژیک خود بیرون آمده و بیشتر کوشش خود را در وهله‌ی اول، صرف شناسندن وضعیت پیچیده‌ی بیماری خانوم شایوا به مخاطبان خود کردند. این روزنامه‌ها از قضاوت در مورد تصمیم دادگاه ایالتی درباره‌ی کمک به مرگ این بیمار تا حد قابل توجهی پرهیز کرده و به شکافتن ابهامات قانونی‌ای که پیرامون این گونه نمونه‌ها وجود دارد، پرداختند. در برخورد با حمایت و مخالفت مردم با کمک به مرگ شایوا، باز هم روزنامه‌ها بیش‌ و کم از جهت‌گیری عقیدتی دوری گزیدند و صرفا به بازتاب جو حاکم در میان دو گروه مخالفان و موافقان اکتفا کردند. تلویزیون دولتی هم تقریبا چنین روالی را پیش گرفت و در میان بخش‌های خبری با مصاحبه با پزشکان، وکلا و اخلاق‌شناسان پزشکی کمی از ابهامات حاکم بر این معما کاست. اما این شبکه‌ی خبری کمی جهت‌دارتر با احساسات مردمی در این باره برخورد کرد و با پخش یک مستند انتقادی تند و تیز،‌ گروه مخالف را صرفا به عنوان مسیحیان افراطی معرفی کرد. در مجموع، رسانه‌های گروهی با ارایه‌ی تصویری منطقی-علمی از مرگ شایوا،‌ مردن را هم‌چون واقعیتی ساده، روزمره و دور از الهیات و احساسات ترسیم کردند.          

در حالی که صحبت مرگ شایوا کم‌کم از صفحات اول به گوشه‌ی روزنامه‌ها تبعید می‌شد، رسانه‌های گروهی با تمرکز بر فساد مالی حزب لیبرال قصد داشتند تا امتیاز رویارویی بشر با مرگ را دوباره به فلسفه، هنر و مذهب واگذار کنند. اما افول شرایط جسمانی پاپ تمام معادلات را برهم زد و باری دیگر توجه مطبوعات به مرگ جلب شد. شبکه‌ی دولتی با کنار گذاشتن روال عادی برنامه‌هایش،‌ با پخش تصاویر زنده از مومنانی که در واتیکان برای سلامتی پاپ دعا می‌کردند، به استقبال غریب‌ترین روزهای مطبوعات کانادا رفت. این شبکه ابتدا با مصاحبه‌ با پزشکان سعی بر شناساندن وضعیت وخیم پاپ به بینندگان خود کرد. اما بر خلاف پوشش منطقی-علمی مرگ شایوا، این بار پزشکان با گرایشی احساسی به بیماری پاپ رنگی مذهبی بخشیدند. مثلا پزشکی بر این باور بود که نزدیکی پاپ به خدا،‌  درد جسمی‌ وی را کاهش می‌دهد.

هر چه مرگ پاپ قطعی‌تر می‌شد، حضور راهبه‌ها و کشیش‌ها در این شبکه بیشتر می‌شد و مصاحبه‌گران سعی بر خلق «میراثی» مثبت برای این رهبر در حال مرگ می‌کردند. کشیش‌ها و راهبه‌ها هم در پاسخ مصاحبه‌گران تصویری خداگونه از رهبری «انسان‌دوست، محبوب و پیش‌رو» ارایه می‌دادند. تصویری که به کلی از سیاست‌های محافظه‌کارانه‌ی او در قبال ارتقای موقعیت زنان در کلیسا،‌ مبارزه با ایدز و جلوگیری از رشد جمعیت عاری بود. اندک مهمانان غیرمذهبی برنامه‌های این شبکه نیز هیچ‌کدام به عدم پایبندی پاپ به اصلاحات حکومتی کنگره‌ی واتیکان که از قدرت مطلق رهبر کلیسا می‌کاست، اشاره نکردند.

روزنامه‌های شهر هم با همین روال برای ساختن میراثی فرا انسانی از پاپ، صفحات فراوانی را با عکس‌های او در شهرهای متفاوت جهان چاپ کردند. مقالات روزنامه‌ها اکثرا با تم مذهبی و در غالب سوگنامه‌هایی در غم از دست دادن پدری بی‌نظیر نوشته شدند. نویسندگان این مقالات در انتهای نوشته‌هایشان با یادآوری این که «مرگ، پدر مقدس را به پروردگار نزدیک‌تر می‌کند»، سعی بر تسلی دادن غم در‌گذشت پاپ کردند. در میان بیوگرافی‌های متعدد چاپ شده،‌ زندگی سیاسی پاپ و نقش وی در برچیده شدن کمونیسم از لهستان کم‌رنگ جلوه داده شد و در عوض روی زندگی «روحانی» پاپ پافشاری شد.

در مجموع، رسانه‌های گروهی شهر با گزارشی مذهبی-احساسی از در‌گذشت پاپ، مرگ را هم‌چون عبور از دری که به سوی خدا باز می‌شود بیان کردند. گفتنی‌ست که در همان روزها روایت مطبوعات از مرگ پادشاه موناکو،‌ مردن را به سادگی «حکم علم» دانست.

برخورد ناهماهنگ رسانه‌های گروهی شهر با این سه مرگ پرسش‌های فراوانی در ذهن پدید می‌آورد. اما نویسنده مخاطب را در طرح و پاسخ این پرسش‌ها آزاد می‌گذارد و با پرسشی کوتاه مطلب را تمام می‌کند: آیا گردشی دوباره در شهر پاسخی در برابر مرگ در بر دارد؟



.:top:.




Printable Version
Send Comments
Archive