GhasedakOnline.com

First Page








  Shrink Font Grow Font  May 1, 2005

Issue 19


 سهند سهیلی

جاتون خالی حظّی بردیم که اگه می‌تونیستید ببرید و نبردید گویی نصفه استکان چایی صبحانه‌تون بر فنا! به نظرم مارمولک تونسته از زندان فرار کنه و قاچاقی از کشور خارج شده خودش رو رسونده تورنتو!

شنبه ۳۰ آوریل حجّة‌الاسلام پناهیان قدم رنجه نمودند به منظور تبلیغ نا‌محسوس معنویّت در میان جوانان غربت‌نشین تورنتو به کانادا عزیمت کردند. خدمت‌تون عرض شود که خوب حتماً مستحضر هستید که تورنتو یک جورایی چال اپوزیسیون‌های نظام مقدسّمون هم هست. فلذا من تموم طول هفته داشت قند تو دلم آب می‌شد که برم و کشتی پناهیان نحیف رو با جماعت ببینم. شاید توفیقی هم نصیب‌مون می‌شد و یک هم‌وطن هم حال می‌داد یک دو تا بازوی برهنه! و یک رقص قِر کمری هم می‌دیدیم که متاسفانه از این خبرا نشد. از همین جا اعلام می‌کنم به مسوولین که این رسمش نیست. ما اومدیم مثلاً خارجه که اپوزسیون داشته باشه، این جماعتی که شما اخراج کردید که بخار مخار ندارند! یک دو تا با عرضه رو حداقل از مملکت اخراج می‌کردید.

خلاصه جونم واستون بگه حاج‌آقا پناهیان با یکی بود یکی نبود شروع کردند و لالایی‌شون داشت گل می‌کرد. موضوع لالایی‌های شیرینی‌شون هم اولاش این بود که حوزه‌ی علمیه‌ی قم می‌تواند، اگر بخواهد اصولاً با همه‌ی اکراهی که دارد، با جهانیان وارد بحث شود و این تصور به غلط بر همگان غالب است که جماعت عمامه به سر قمّی فقط بلد است بر مبنای آیات و احادیث استدلال بیاورد. (اما همه‌ی این نوشته رو حتماً بخونید که بفهمید چرا می‌گم مارمولک از زندان در رفته!!!)

امّا شرط دارد، شرط اوّلش این است که طلبه‌های محترم (که من تا آخر نفهمیدم چرا وقتی این طلبه‌ها فارغ‌التحصیل می‌شوند باز عارشون میاد بگند شدیم آخوند، انگار که ما دانشجوها بعد از فارغ‌التحصیلی عارمون بیاد بهمون بگند مهندس یا دکتر! ای بابا این که تف سربالاست حاج آقا!) عبا از دوش بر آرند و عمامه از سر بر کنند که کسی از هیبت الهی‌شون نترسه. شرط دوّم این که اصلا اسم دین مین وسط نیاد. فرمول کنکوریش هم ارایه شد که خیلی هم ساده بود. هر جا قرار بود از دین صحبت کنید جاش بگین معنویّت. خوب این دو نکته رو اول درست می‌کنید که رقیب از قصد و نیت شما خبردار نشه و راحت‌تر بتونید معنویش کنید.

در راستای تایید فرمایشات‌شون حاج‌آقا مثال زدند که مثلاً در بحث حجاب می‌شود به جای این که بر مبنای احادیث با جهانیان وارد صحبت شویم، از دیدگاه آزادی‌های روانی بحث کنیم و مثلاً این که رعایت حجاب احترام به آزادی‌های روانی نصفه‌ی دیگر جامعه است. آقا چشم‌تون روز بد نبینه چون ما هم ندیدم! اگر این حرف هر جای دیگری زده می‌شد حتماً یک دو تا از خانوم‌ها پیدا می‌شدند که پیرهن بدرند و مفهوم سلب آزادی روانی رو به حاج آقا عملاً حالی کنند ولی امان از سرمای تورنتو، ملت این‌قدر روی هم پوشیده بودند که کسی حال این کارها نداشت.

و اما حاج آقا انگار خیلی روحیه‌‌ی لطیفی هم دارند و از دعوا اصولاً بدشون می‌اومد. خیلی سعی می‌کردند که جماعت رو خوشحال نگه دارند. از نظر حاجی، بین وضع فعلی حجاب در ایران و وضع ایده‌آل می‌توان یک دوران گذری متصور بود که حجاب در ایران اختیاری بشه (استغفرالله، می‌بخشید من رو، حتما بعد که نوشتم تموم شد می‌رم دهنم رو آب می‌کشم). حالا این که در وضع ایده‌آل چی باید بشه کسی نپرسید، حاجی هم طوری نگفت که کسی دوزاریش بیفته، ولی فکر کنم منظورش این بود که جهان خود به خودی یک وری می‌ره که همه‌ی مردم اختیاری باحجاب می‌شند یا همه با هم به این نتیجه می‌رسند که باید قانونی گذاشت که همه اجباراً (!) با حجاب باشند!

دیگه این که مثلاً می‌گفتند که وقتی معنویّت در جامعه جا می‌افته که عرق‌خوری عیب نباشه! (قبلاً گفتم الان می‌رم دهنم رو آب می‌کشم این ده بار). یعنی این که کسی عارش نیاد بگه من عرق خورم از ترس آبروش. هر وقت این طوری شد فقط اونایی که واقعاً صادق هستند و دین‌دار، نمی‌رند عرق بخورند. خیلی‌ها الان عرق نمی‌خورند چون عرق‌خوری زشته ولی اگه زشت نباشه معلوم می‌شه که چند مرده حلاجند. می‌فهمین که چی می‌گم؟ بابا ای ول! بغل دستی من هاج و واج مونده بود که این واقعا آخونده یا نه؟

از قرائات دیگه‌ی حجة‌الاسلام مارمولک (خداییش عین مارمولک حرف نمی‌زنه؟ به نظراتش دقت کنید، شما هم شباهت بین نظرات پناهیان و مارمولک رو درک می‌کنید؟) اینه که می‌گه نباید پدر پسرش رو اجبار کنه که نماز بخونه! اووووو وَه. این رو دیگه بی‌خیال حاجی، ما تو مدرسه تا تو توالت هم می‌گشتند بچه‌ها رو پیدا کنند که کسی از نماز در نره، بعد تو می‌گی اگه کسی باباش نمازخون بود نباید بچه‌اش رو اجبار کنه نماز بخونه؟ تو اصلاً حواست هست چی می‌گی؟

یا یکی دیگه: تبلیغ آقا نباید نامحسوس باشه و مثلا فیلم بسازیم که توش بزن بکش و جنگ و از این قرطی‌بازی‌های جذاب هست ولی پشتش منظورمون تبلیغ برای ارزش شهادت و دفاع مقدس و نماز و حاجی سیّدت رو کشتند و این حرف‌ها باشه. فکر کنم همینه که ایشون تا تابستون پارسال استاد دانشکده‌ی هنر صدا و سیما بودند و حالا دیگه نیستند!

بعد خوب معلومه که آقای پناهیان نقد فیلم هم می‌نویسند. البته نه مثل شخصیت اول مارمولک که فیلم کوینتین تارانتینو رو نقد می‌کرد. ایشون یک نقدی نوشتند به خود «فیلم مارمولک» که بابا این دروغ‌ها چیه به مردم تحویل می‌دید؟ من خودم مارمولک هستم و اصلاً هم هیچ‌وقت نشده تو خیابون یک طرفه که می‌رم، کسی از خیر جریمم بگذره. دلم می‌خواست اون موقع بگم حاج آقا پس معنویّت و این‌ها چی شد؟ شما هم یک طرفه می‌رین؟ تازه این بماند که یک فیلم هم ایشون درست کردند که توش صدتایی آدم بازیگر بودند ولی دوربین مخفی بوده. ملت رو سر کار گذاشتند بحث معنوی راه انداختند، نظرات‌شون رو گرفتند، بعد فیلم که رو بی‌اجازه‌ی اون‌ها ساختند هیچی، پول بازیگری‌شون رو هم ندادند.

بعد یک دو تا تئوری دیگه هم دادند که من اگه ۳۰۰۰۰ دلارش جور شه حداقل یکیش رو همین دوشنبه‌ای که میاد ثبت می‌کنم به اسم خودم (خیلی معنوی شدم آخه بعد از جلسه) چون خیلی عملی و باحال بودند. از جمله این که ایشون مشکل دموکراسی غربی رو خیلی ساده حل نمودند. به این ترتیب که در دموکراسی غربی فضای رقابت سالم گاهی تنگ می‌شه و سرمایه‌دارها از پول واسه‌ی تغییر نظر مردم استفاده می‌کنند. راه‌حل حاج آقا این بود که یک فرد صادق و بی‌طرف رو بگذارند اون بالای بالای بالا که مواظب رقابت باز و سالم باشه و نگذاره کسی به کسی ظلم کنه. این فرد صادق هم در نهایت امام زمان (ع) خواهد بود ولی به نظر حاج آقا می‌شود نشست و فکر کرد (این جمله رو ده بار شنیدم، هر جا که تئوریش گیر می‌کرد یا ناقص بود می‌گفت که می‌شود نشست و بحث کرد و مفهوم آزادی روانی رو مثلا مشخص کرد) و یک فکری کرد که بدون رای‌گیری از مردم این سیستم عملی بشود (چون اون که می‌شه دور باطل، دوباره سر رای‌گیری برای فرد صادق مساله گیر می‌کنه).

بازم بگم:‌ رسماً اعلام کردند که با حکم اعدام آقا جری مخالف بوده. با منع پخش فیلم مارمولک مخالف بوده و رسماً جلوی اسمش-رو-نبر تعبیرش رو از این که بالا بالا دستی‌ها  فقط باید مراقب آزاد بودن رقابت‌های سیاسی باشند بیان کرده! این کجاش آخونده؟ فقط مگر خود خود مارمولک بوده باشه!

در خاتمه هر کی دستش به حاجی می‌رسه بهش بگه برنگرده ایران. مگر این که پشتش به اندازه‌ی جمیله کدیور که از کنفرانس برلین برگشت قرص باشه. وگرنه با این کنفرانس برلینتو و این نظریات بدیعش فکر کنم باید بره هم بند اکبر گنجی بشه!



.:top:.




Printable Version
Send Comments
Archive