GhasedakOnline.com

First Page








  Shrink Font Grow Font  May 1, 2005

Issue 19


 پیمان رزاقی
 دانشجوی مهندسی برق، دانشگاه تورنتو

بله توی آمریکای شمالی هم می‌شود یک فیلم آبگوشتی پرفروش‌ترین بشود! فیلم مترجم (The Interpreter) هم‌زمان قرار بوده است یک ملغمه‌ی تمام عیار از ژست سیاسی ، فعالیت انقلابی ، ناسیونالیسم آمریکایی، عشق و عاشقی ، بزن بکش و ترس باشد. ملغمه‌ای که آدم از دیدنش به همان اندازه مزه‌ی هیچ کدام از ترکیباتش را نمی‌فهمد که مزه‌ی نخود لوبیا در آش شلّه‌قلم‌کار . اما اتفاقاْ می‌توانید انگشت بگذارید روی صحنه‌ها و تشخیص دهید که اینجا قرار بوده مولفه عاشقانه اضافه کند و اینجا ترس و .. اما روی هم ترکیب مولفه‌ها به قدری تلخ و دل‌زننده است که متحیّر می‌مانید چگونه پرفروش‌ترین فیلم هفته‌های اخیر شده است. امان از دست نیکول کیدمن!

فیلم با صحنه‌ای از آفریقا شروع می‌شود و چند دقیقه‌ی اول فیلم غافلگیرکننده است، طوری که ممکن است تصور کنید تا آخر فیلم جرات تکان خوردن روی صندلی نخواهید داشت. این روند با وارد شدن سیلویا (نیکول کیدمن) که پیشینه‌ی تاریکش به خوبی در لحن صدا، نگاه‌ها و بازی‌اش منعکس شده است ادامه پیدا می‌کند. اما درست از همان جایی که خط داستان مشخص می‌شود و سیلویا (نیکول کیدمن) مکالمه‌ای را که نباید بشنود می‌شنود و خطر به سراغش می‌آید، انواع و اقسام ترکیب‌های وصله پینه‌ای از هر جور مولفه‌ی فیلم آبگوشتی که بتوانید تصور کنید، ظاهر می‌شود.  بین سیلویا و مامور همان‌طور که حتما حدس می‌زنید ارتباط عاطفی به وجود می‌آید. صحنه‌های هلی‌کوپتر و ماشین‌های سیاه و مردان کت مشکی با عینک استتار سیاه به تصادف و به طور کاملا نامربوط در صحنه‌های مختلف ظاهر می‌شوند.

مامور سیا (Sean Pen) دچار یک مشکل عاطفی حاد شخصی است که گویی قرار است جزوی اسرارآمیز از ماجراهای پشت‌پرده‌ای باشد که بیننده باید به زحمت حدس بزند و تا میانه‌های فیلم، راز مامور فاش نمی‌شود. در همان بین که انواع و اقسام نیروهای امنیتی آمریکا (CIA، NSA ، FBI و ...) درگیر فعالیت‌های عجیب غریب هستند و هر جور اطلاعاتی که اراده می‌کنند به دست می‌آورند، پیشینه‌ی سیلویا مبهم می‌ماند.

نوع ساختار پلیسی فیلم از همه جای دیگرش بیشتر تقلیدگونه و کورکورانه است. معاون مامور سیا یک زن خیلی مرتب است که هیچ کارکرد خاصی تا آخر فیلم ندارد به جز این که یک شب رییس‌کل از معاون می‌خواهد شون پن را به منزل ببرد که قدری بخوابد. انگار چون در همه‌ی فیلم‌ها مامور اصلی معاون دارد، اینجا هم باید داشته باشد! مضحک‌تر از همه نماهای هلی‌کوپترها است که بی‌خود و بی‌دلیل بالای ساختمان‌های سازمان امنیت پرواز می‌کنند و گاهی دوتا از آن‌ها مانند سگ‌های نگهبانِ آسمانِ سازمانِ ملل، بالای ساختمان و در دو طرف آن در جای خود ثابت هستند.

روابط عاشقانه‌ی فیلم هیچ زمینه‌ی سازی خاصی ندارد و ناگهان متوجه می‌شوید که مامور سیا، شون پن، با بازی افتضاح خود سعی به گریه کردن در مقابل سیلویا می‌کند. وقتی نما از صورت نیکول کیدمن که حزن خاموشش را در اشک بی‌صدایش احساس می‌کنید به صورت شون پن که دایم به لب‌ها و ابرویش فشار می‌آورد که شاید بتواند غده‌های اشکی‌اش را با فشار عضله‌های صورتش بچالند و یک قطره اشک روی صورت خشک و بی‌احساسش جاری کند، غیر از این که نمی‌فهمید نیکول کیدمن چگونه شون پن را در آن صحنه تحمل می‌کند، از تصمیم خود برای نشستن در آن تاریکی و دیدن ادامه‌ی فیلم مایوس می‌شوید!

سابقه‌ی انقلابی سیلویا ناچسب‌ترین ویژیگی کاراکتر مترجم است هر چند نیکول کیدمن از پَس تعارض‌های شخصیتی سیلویا بر می‌آید، اما صحنه‌ی آخر فیلم که نوعی پایان تراژیک است، به قدری بی‌مزه است که دیگر هیچ شکی برایتان باقی نمی‌ماند که خشم خود را در کلمات یک گزارش برای قاصدک فرو بنشانید! از من می‌شنوید این فیلم فقط به درد دانلود کردن یا کپی غیرقانونی می‌خورد! غیر از این که شاید منصفانه‌تر باشد که تهیه‌کننده یک پولی هم برای دیدن فیلم و وقت بیننده بپردازد!



.:top:.




Printable Version
Send Comments
Archive