GhasedakOnline.com

First Page








  Shrink Font Grow Font  Feb 1, 2004

Issue 4


 مهرآفرین حسینی

آنچه در اینجا می خوانید گفتگوی قاصدک با پرسیا بهارلو است. خانم بهارلو را از طریق دوستان ویولن‌زنم می‌شناسم. در تورنتو زندگی می‌کند و به تدریس موسیقی مشغول است. او ویولن را از سه سالگی در نزد پدرش٬ استاد محمد بهارلو٬ فرا گرفت. خانم بهارلو در کنار اتمام ردیف‌های موسیقی ایرانی٬ در موسیقی کلاسیک هم دست داشته است. دوره‌ی پیشرفته‌ی تک‌نوازی ویولن را در آلمان تکمیل کرد٬ در رشته‌ی تخصصی تک‌نوازی ویولن به مدارک معتبر جهانی دست یافت و آخرین کار او تک نوازی در ارکستر سمفونیک اشتودگارد آلمان بوده است. او ویولن کلاسیک را نزد استاد روبن طهماسیان و استاد حشمت سنجری٬ پیانو را به آموزگاری استاد ملک اصلانیان٬ سه تار را نزد استاد جلال ذوالفنون و استاد مهرداد ترابی و تئوری و کمپوزیسیون را زیر نظر استاد فوزیه مجد فرا گرفته است. در سال‌های اخیر پرسیا بهارلو به تدریس موسیقی سنتی و تشکیل گروه موسیقی ایرانی در تورنتو مشغول بوده است. آنچه نظر مرا به او جلب کرد٬ برنامه‌ی موسیقی بود که به رهبری او در اواسط ماه نوامبر توسط گروهی - که تمام اعضایش را خانم ها تشکیل می دادند - اجرا شد: مهرنوش عازم (سنتور) از دانشجویان دانشگاه تورنتو٬ مهرآنوش حسینی طباطبایی ( تمبک) از دانشجویان دانشگاه واترلو و صبا صانعی‌ن‍ژاد (فلوت) با همراهی و رهبری خانم بهارلو (ویولن) اعضای گروه را تشکیل می‌دادند. کارشان را شنیدم و خیلی به دلم نشست. اما در کنار احساس خوشایندی که از ایده‌ی گروه موسیقی زنان داشتم٬ علامت سوال‌ها و علامت تعجب‌های بسیاری برایم به وجود آمده بود. می‌خواستم بدانم که چرا در قلب تورنتو٬ جایی که از محدودیت‌های موجود در ایران مبراست٬ هنوز احساس نیاز به تشکیل چیزی به عنوان "گروه موسیقی زنان" در موسیقی ایرانی هست؟ به دنبال جواب سراغ خود پرسیا بهارلو رفتم. آن چه در اینجا می خوانید نتیجه‌ی آن گفت و گوست.

قاصدک- خانم بهارلو٬ در این مصاحبه می‌خواهم روی یک موضوع اصلی که برایم جالب توجه است٬ تمرکز کنم. در حالی که هرگز چیزی به نام "گروه موسیقی مردان" وجود نداشته است٬ در موسیقی ایرانی ما به طور متعدد به "گروه موسیقی زنان" برمی‌خوریم. آنطور که من می‌دانم در این سال‌های اخیر٬ یکی از هدف‌های شما نیز تشکیل گروه موسیقی زنان در تورنتو بوده است. می‌خواهم بدانم که چه چیز باعث می‌شود که شما احساس نیاز برای به وجود آوردن چنین گروهی کنید و دلیل علاقه‌ی شخصی‌تان چیست؟ دیگر اینکه در اساس به نظر شما چه چیز باعث می‌شود که گروه موسیقی زنان داشته باشیم در حالی که "گروه موسیقی مردان" حتی به کلام هم غریب می آید؟

بهارلو- در حقیقت گروه موسیقی زنان پدیده‌ی جدیدی نیست. حتی پیش از انقلاب هم ما گروه‌های زیادی داشتیم که فقط از نوازندگان زن تشکیل می‌شدند. دلایل گوناگونی برای این مساله وجود دارد. قسمتی هم مربوط به شرایط فرهنگی‌ ماست و به هر حال این که در گروه زنان روابط راحت‌تر می‌توانند شکل بگیرند و فضای فرهنگی سبک‌تری برقرار است. چرا من تصمیم به به وجود آوردن چنین گروهی گرفتم در فضای فرهنگی تورنتو که به هر حال از محدودیت‌های حاکم در ایران مبراست؟ حقیقتش من از اول به دنبال تشکیل گروه خانم ها نبودم. من خودم فمینیست نیستم و تصمیمم هم بر اساس چنین اعتقادهایی نبوده است. ولی با خانم‌ها کار خیلی راحت‌تر جلو رفته است٬ حالا یا به این خاطر است که زبان یکدیگر را بهتر می‌فهمیم٬ یا مشکلات یکدیگر را بهتر درک می‌کنیم چون به هر جهت هم‌جنس هستیم. این داستان یکی از علل این قضیه بوده است. من هم با آقایان کار کرده‌ام و هم با خانم‌ها. در تجربه‌ی شخصی من٬ خانم‌ها به طور منظم‌تری در تمرین‌ها حاضر بوده‌اند و خود را به کارشان موظف‌تر حس کرده‌اند.

قاصدک- یعنی در مقایسه با آقایان؟

بهارلو- بله٬ من در ابتدای تشکیل گروه صرفا به دنبال افراد علاقه‌مندی می‌گشتم که با من در موسیقی ایرانی کار  کنند٬ چه آقا و چه خانم. جنسیت برای من اصلا مطرح نبود. اما بعد از آن که قرارهای تمرین گذاشته شد٬ عملا کسانی که با جان و دل کار نمی‌کردند به نوعی فیلتر شدند. آقایان چون در مجموع کمتر از خانم‌ها در تمرین‌ها حاضر می‌شدند٬ کم کم خود به خود از گروه جدا شدند و آن ایده‌ی اولیه‌ی به وجود آوردن یک گروه موسیقی ایرانی تبدیل به گروه موسیقی زنان شد. البته من هنوز روی گروه آقایان هم کار می‌کنم. در ضمن خود من در کار کردن با خانم‌ها راحت‌تر بودم. ما نه تنها خیلی راحت‌تر می‌توانستیم با هم کار کنیم که راحت‌تر می‌توانستیم احساس‌ها را به هم منتقل کنیم. من در کار با آقایان هم نتیجه‌های بدی نگرفته‌ام  ولی آن احساس یکی بودن و همدلی را بیشتر با خانم‌ها حس می کنم.

قاصدک- دلیل این حالت را چه می‌بینید؟

بهارلو- خوب من فکر می‌کنم که نوع بزرگ شدن زن‌ها و مردها با هم از کودکی متفاوت است و نوع احساس مسئولیت به نظر می‌رسد که بینشان فرق می‌کند. ارتباطی که بین زنان در گروه موسیقی به وجود می‌آید٬ بین یک زن و یک مرد٬ لااقل در فرهنگ ما به راحتی قابل تولید نیست. در کارهای موسیقی ما٬ آن ظرافت زنانه اکثر اوقات در قطعات به چشم می‌آید٬ لطافت خاصی که مخصوص طرز تواختن خانم‌هاست و این شاید موجب دیگری برای برقراری ارتباط  نزدیک‌تر است. در ضمن گروه موسیقی خانم‌ها بسیار کمتر است و من می‌خواستم کار متفاوتی بکنم.

قاصدک- خوب به نظر شما چرا گروه‌های زنان در موسیقی سنتی ایرانی کمتر تشکیل می‌شوند. آیا زن‌ها به طور کلی کمتر به سراغ موسیقی می‌روند، یا شرایط موجب حضور کمترشان در موسیقی ایرانی است؟

بهارلو - خوب ببینید، هر گروه برای تشکیل شدن به یک رهبر قابل نیاز دارد که بتواند گروه را پیش ببرد. در ایران، زن‌هایی که به طور جدی کار موسیقی را تا مراحل بالا ادامه داده‌اند انگشت شمارند - اگر چه نسبت به پنجاه سال پیش بیشتر شده‌اند - و کمبود این‌گونه موسیقیدان‌های زن قابل که نتوانند رهبر گروه باشند عملا جلوی تشکیل گروهّ‌های زنان را می‌گیرد.

قاصدک - می‌خواهم برگردم به قضیه‌ی تصمیم شخصی شما در تشکیل گروه موسیقی ایرانی که منجر به تصمیم تشکیل گروه زنان شد. شما اشاره کردید که مردان گروه کمتر علاقه نشان می‌دادند.

بهارلو - کمتر علاقه نشان نمی‌دادند ولی خود را به اندازه‌ی کافی موظف نمی‌دانستند. برنامه ریزی درستی نداشتند.

قاصدک - خوب سوال من این است که آیا شما فکر می‌کنید که کم کاری آقایان ممکن است به دلیل زن بودن شما به عنوان رهبر گروه بوده باشد؟ یعنی اگر شما مرد بودید ممکن بود آن‌ها هم بیشتر احساس مسئولیت کنند؟ از احساس شخصی خودتان می‌پرسم.

بهارلو - راستش قبل از اینکه شما بپرسید من به این موضوع به این شکل فکر نکرده بودم. البته هرگز چنین احساسی نداشته‌ام. آقایانی که با من کار می‌کردند به طرقی با من آشنا بودند. من هرگز احساس نکردم که هر گونه کم لطفی از طرف ایشان متوجه زن بودن من است. من سال‌هاست که تدریس می‌کنم و بسیاری از شاگردانم آقایانی بوده‌اند که سال‌ها از من بزرگ‌تر بوده‌اند، اما مسئله انسجام و احساس مسئولیت خانم‌هاست. نتیجه‌ی کار هم خوب بهتر بوده است.  

قاصدک - برگردیم به بعد موسیقی. شما اشاره کردید به ظرافت زنانه‌ای که در نواختن خانم‌هاست. آیا شما به چیزی به عنوان «زنانه» نواختن اعتقاد دارید؟ یعنی این‌که زن‌ها «زنانه» ساز می‌زنند؟

بهارلو - بله در موسیقی کلاسیک هم چنین جنبه‌ای وجود دارد. دلیلش این نیست که زن‌ها ضعیف ساز می‌زنند. بلکه طرز نواختن طور دیگری است. به نوعی لطیف‌تر است. در ضمن یک گروه موسیقی زن از نظر تصویری هم جذاب‌تر و زیباتر در روی صحنه به چشم می‌آیند.

قاصدک - نتیجه‌ی کار تاکنون چگونه بوده است؟ منظورم این است که تشکیل گروه خانم‌ها تا چه حد موفق بوده است؟

بهارلو - من روز به روز باورم به این تصمیم محکم‌تر شده است.  شاید در ابتدای کار دلیل انتخاب خانم‌ها صرفا راحت‌تر بودن برقرار کردن ارتباط بود، ولی در طی این راه باورم به این ایده محکم‌تر شده است؛ چرا که دیدم در عمل گروه خانم‌ها سریع‌تر از گروه آقایان - که همزمان به رویش کار می‌کردم - جلو رفته است. تا این حد که گروه خانم‌ها برنامه اجرا کرده‌اند، در حالی که گروه آقایان در اول راه است.

قاصدک - در مورد جایگاه زنان در موسیقی ایران امروز چه نظری دارید؟ نسبت به پیش از انقلاب آیا حضور زنان در موسیقی ایرانی افزایش یافته است یا بر عکس؟

بهارلو - دوره‌ی بعد از انقلاب - البته به جز آن سال‌هایی که موسیقی ممنوع بود - به طور کلی دوره‌ی شکوفایی موسیقی سنتی بوده است. زنان هم با این پیشرفت همگام بوده‌اند. طبق آمارهایی از ایران در حدود سال‌های ۱۳۶۴ - ۱۳۶۳ - که از طریق معلم‌ها جمع‌آوری شده است - حدود سه تا چهار هزار نفر خانم فقط سه‌تار کار می‌کرده‌اند، که رقم قابل ملاحظه‌ای می‌باشد. بعد از انقلاب محیطی فراهم شد که خانم‌هایی که به هر دلیل تحت محدودیت‌هایی برای رفتن به کلاس موسیقی بودند، فرصتی پیدا کردند تا ارائه برنامه کنند. قبل از انقلاب محیط ساز و آواز، محیط سالمی به نظر نمی‌رسید. به خصوص به دلیل وجود موسیقی کاباره‌ای و پاپ. بعد از انقلاب بسیاری از این نوع موسیقی‌ها، به سبب شرایط سیاسی فیلتر شدند. در سال‌های اول انقلاب، موسیقی پاپ در ایران وجود نداشت و موسیقی‌های محلی هم که جایگاه خاص دیگری داشتند. به همین سبب جا برای موسیقی سنتی باز شد و فضای سالم‌تری که به وجود آمده بود جا را برای حضور خانم‌ها هم مناسب‌تر می‌کرد. می‌توانم بگویم که موسیقی زنان بعد از انقلاب پیشرفت کرد. البته قبل از انقلاب هم چهره‌های سرشناسی وجود داشتند که خیلی از آن‌ها بعد از انقلاب هم به کار خود ادامه دادند.

قاصدک - بله، نمونه‌های بسیاری است. خوب با توجه به این مسئله که شرایط ایران طوری است که خانم‌ها مجبور می‌شوند گروه‌های زنان تشکیل دهند، به خصوص از نظر داشتن خواننده‌ی زن، و با توجه به زنانه نواختن خانم‌ها فکر می‌کنید که با پیشرفت کنونی زن‌ها در موسیقی سنتی، کم کم ما با چیزی به نام «موسیقی زنانه» مواجه شویم؟ یعنی در آینده شاخه‌ای از موسیقی در ایران به این عنوان به وجود بیاید؟

بهارلو - برای سال‌ها حتی در موسیقی کلاسیک، تشکل‌هایی وجود داشته‌اند که توسط مردها اداره می‌شدند و خانم‌ها را در این تشکل‌ها راه نمی‌دادند. حالا به تازگی خانم‌ها وارد صحنه شده‌اند و تشکل خودشان را به وجود آورده‌اند. اما در واقع خانم‌ها از این نظر در مقایسه با آقایان هنوز در اول راه هستند. اگر چه که روز به روز پیشرفت می‌کنند، ولی هنوز خیلی راه مانده است تا چیزی مانند موسیقی زنانه بتواند در ایران به وجود بیاد.








.:top:.




Printable Version
Send Comments
Archive