Issue 2
مهرآفرين حسينی
بر بالای بلندترين برج شهر
محورهای مختصات خيابان را
در سه بعد
با رد نازكی از نگاه،
پاره، پاره،
دنبال كردم
تا نقطههای متحرک آدمها
و استوانههای ثابت درختچهها،
و طول عمودی را
دقيقهای یک بار
محک زدم،
تا ده دقيقه...
حس ارتفاع ميان كتفهايم فرو رفت.
ده دقيقه ...
پيش از آن پريده بودم،
ده دقيقه ... نه ...
ده ثانيه
تا پايين ...
و محورهای مختصات دستها و پاهايم
بر هم عمود افتادند
و در یک آن
دو سوی خيابان را
با هم
جمع كردند.