Issue 17
احسان فروغی
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم کامپیوتر٬ دانشگاه تورنتو
شنیدهام که فیلمی به نام «خوابگاه دختران» قرار است در تورنتو اکران شود یا شاید هم اکران شده٬ ولی هر چقدر در اینترنت لیست فیلمهای سینماهای تورنتو را مرور میکنم چنین اسمی را پیدا نمیکنم. میگویند که در سینماهای Fairview روی اکران است٬ بنابراین تصمیم میگیریم که برویم و ببینیم. در راه مجلهی Eye را از ایستگاه مترو برمیدارم و با نام «Girls Dormitory» در فهرست فیلمها دیده میشود در حالی که مطمئن هستم روی وبسایت همین مجله ذکری از این فیلم نبود. پوستر بزرگ فیلم را در نزدیکی سینما میبینم٬ چهرهی خندان باران کوثری و نامهای ایرج طهماسب و مجید صالحی بر روی پوستر نوید فیلم شادی را میدهند. البته شنیدهام که محدودیت سنی ۱۸ سال برای بینندگان در ایران دارد ولی در اینجا برچسب PG خورده است. از اسم فیلم خیلی بعید نیست. مسایل دختران دانشجو و احتمالاً ماجراهای دیگر وارد مسایل بزرگسالان میشود.
هنوز نیم ساعتی به شروع فیلم مانده است ولی درهای سالن باز است و برای همین تصمیم میگیریم که این مدت را روی صندلیهای سالن منتظر بمانیم. برای اولین بار وارد سالنی کاملاً خالی شدهایم و میتوانیم بهترین صندلیهای عقب سالن را اشغال کنیم. خیلی مشتاق دیدن فیلم هستم. مدتهاست که فیلم ایرانی ندیدهام و نام فیلم٬ «خوابگاه دختران»٬ ذهنیت فیلم شادی را که پوستر هم تایید کرده بود تقویت میکند. همانطور که روی صندلی لم دادهام منتظرم که یکی دو ساعتی را غرق محیط اجتماعی ایران که مدتی است دلم برایش تنگ شده٬ شوم. اولین نکتهی عجیب این است که اکثریت سالن را خانمها اشغال کردهاند و تعداد زنانی که همچنان ورودشان به سالن ادامه دارد بیش از چند برابر مردان است. با خود فکر میکنم که شاید بهخاطر علاقمندی به مسایل فمینیستی فیلم باشد.
فیلم شروع میشود و در ۱۵ دقیقهی اول همه چیز خوب است٬ کمی میخندیم و هنوز معمای این که داستان فیلم چیست در ذهن میچرخد. مسالهی کنکور و زندگی دو دختر در شهرستانی که در دانشگاهاش قبول شدهاند به ظاهر محور اصلی داستان میآید. ولی در عرض چند دقیقه همه چیز با چند بار تکرار کلمهی «جن» که در زیرنویس انگلیسی فیلم هر بار با املایی متفاوت نوشته میشود و هیچکدام از املاها صحیح نیست، به هم میریزد. هرگونه منطق و روند داستانی از هم میپاشد و محوریت اصلی فیلم ناگهان عوض میشود.
در عرض ده ــ بیست دقیقهی بعدی به اشتباه خود٬ یا شاید هم اشتباه اکرانکنندگان فیلم٬ پی میبرم: فیلم ترسناک (Horror) است نه اجتماعی. و بدتر این که از لحاظ داستانپردازی از داستانهای جن و پریهایی که برای کودکان گفته شده نیز منطق و محتوای ضعیفتری دارد. حالا میفهمم که این محدودیت زیر ۱۸ سال به خاطر مسایل اجتماعی نظیر روابط دختر-پسر و غیره نیست. به خاطر صحنههای وحشتناک فیلم است! خیلی مایوس شدهام. در حدی که به ترک سالن در وسط فیلم فکر میکنم. ولی در اوج ناراحتی از بیسر و ته و غیر منطقی بودن صحنههای فیلم که در برخی جاها حتی برشهای ناممکن صحنهپردازی نیز به آن اضافه شده٬ بازییِ بازیگر نقش قاتل دیوانهی فیلم را و همچنین گریم و دکور صحنه را تحسین میکنم.
اگر فیلم را در قالب سینمای ترسناک ایران بخواهیم نقد کنیم٬ از نکات قوت آن گریم و صحنهپردازی و همچنین بازی نقش ترسناک فیلم که داستان انس با جنها را بهخوبی به نمایش میگذارد، میتوانیم نام ببریم. در حالی که عدم موفقیت در غافلگیری بیننده در طول داستان بزرگترین نقطهی ضعف آن محسوب میشود. از آنجا که داستان فیلم با وجود مشکلات منطقی بسیار که در همه حال آزار دهندهی ذهن مخاطب است٬ کاملاً قابل پیشبینی و فاقد معمای لازم برای ذهن است، فیلم ناچار میشود به ترسناکی صحنهها اتکا کند. موسیقی متن فیلم نیز قدرت کافی را نداشته و با تم بم کلیشهای نه تنها نمیتواند بخشی از بار ترسناک شدن فیلم را از دوش صحنهپردازی بردارد٬ بلکه به پیشبینی شوندگی فیلم کمک هم میکند.
مشکل اصلی فیلم نداشتن مخاطب است. بیشتر بینندگان در انتخاب فیلم گمراه میشوند و از طرفی داستان فیلم بیشتر به داستان ترسناک کودکان و نوجوانان نزدیک است، درحالی که صحنههای ترسناک فیلم برای این مخاطبین منطقی مناسب نمیباشد. بنابراین فیلم بدون مخاطب مانده است