GhasedakOnline.com

First Page








  Shrink Font Grow Font  Feb 1, 2005

Issue 16

نگاهی به گروه مطالعات ایرانی در دانشگاه ام.آی.تی


 نیما نخعی
 دانش‌جوی علوم سیاسی دانشگاه تورنتو

در بسیاری از دانشگاه‌های خارج از ایران همین که چند دانشجوی ایرانی پیدا شود، یک گروه دانشجویی ایرانی هم می‌توان پیدا کرد. گروه‌هایی که البته بیشتر هدفشان گردهم آوردن ایرانی‌ها به دور یکدیگر است تا بتوانند سنت‌های خود را پاس بدارند، جشن نوروز و یلدا برگزار کنند و فیلم‌های ایرانی نمایش دهند. در دانشگاه MIT البته جز این، یک گروه ایرانی دیگر هم وجود دارد که با گروه‌های دیگر تفاوت دارد. گروه مطالعات ایرانی دانشگاه ISG ،MIT جمعی دانشجویی است که پروژه‌های تحقیقاتی تعریف کرده و روی آن کار می‌کنند. پروژه‌هایی از قبیل «رابطه‌ی ایران و آمریکا و تاثیر تحریم بر ایران»، «ایدز در ایران»، «مدیریت استراتژیک بلایای طبیعی برای ایران» و از این قبیل. آن‌ها یک فصلنامه‌ی تحلیلی هم منتشر می‌کنند. سخنرانی‌های مختلف در مورد مسایل گوناگون ایران برگزار می‌کنند و به تازگی هم در حال نظرسنجی آماری از جامعه‌ی ایرانی-آمریکایی هستند.

به گفته‌ی بنیان‌گذاران  گروه مطالعات ایرانی دانشگاه ISG ،MIT گروهی است دانشگاهی-تحقیقاتی که از طریق تحقیقات درباره‌ی ایرانیان مقیم داخل و خارج، بنا بر تقویت جامعه‌ی مدنی ایرانی را دارد. تحقیقات این گروه بیش و کم متمرکز بر مسایل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است و در نهایت امید دارد که با انتشار نتایج مطالعاتش از ‌«فاصله‌ی موجود بین تحقیقات، دانش عمومی و سیاست‌گذاری‌های عمومی کشور» بکاهد. اهداف این گروه تحقیقاتی هوشمندانه و واقع‌گرایانه گزیده شده است، زیرا ضعف جامعه‌ی ‌مدنی ایرانی را دربرمی‌گیرد. کاستن فاصله‌ی موجود بین تحقیقات، دانش عمومی و سیاست‌گذاری‌های عمومی کشور نیز نیازی‌ست که به ویژه پس از ظهور چهره‌های ایرانی برجسته در علوم اجتماعی در دو دهه‌ی اخیر بسیار محسوس شده است. ‌بانیان گروه مطالعات ایرانی دانشگاه MIT نیک می‌دانند که در حال حاضر هر چه از فاصله‌ی میان تحقیقات و سیاست‌گذاری‌های کشوری در آمریکای ‌شمالی و اروپا کمتر می‌شود، فاصله‌ی بین تحقیقات اجتماعی و دانش عمومی بیشتر می‌شود. روندی که یک سویش حرفه‌ای شدن موسسات دولتی غرب و تکیه روزافزونشان بر تحقیقات است و روی دیگرش ظهور زبان ثقیلی که نتایج تحقیقات علوم اجتماعی را بازتاب می‌دهد.

جامعه‌ی ایرانی تنها روی دوم این روند را تجربه کرده‌، زیرا شاهد شکوفایی نسلی از دانش‌آموختگان علوم ‌اجتماعی بوده است که در سال‌های پس از انقلاب در فضای تحقیقاتی غرب تربیت شده‌اند و تحقیقاتشان را عمدتا به زبان انگلیسی، و آن هم زبان آکادمیک منتشر کرده‌اند. به دلیل جو سیاسی حاکم بر ایران سیاست‌گذاران کشور موفق به استفاده از نتایج مطالعات دانش‌آموختگان غرب نبوده‌اند. در نتیجه، جامعه‌ی ایرانی نه دارای زبانی است که توان بازتاب دادن نوشته‌های دانش‌آموختگان علوم ‌اجتماعی را داشته باشد و نه سنتی دارد که به ارزش استفاده از تحقیقات در سیاست‌گذاری تاکید کند.

پس گروهی که در راستای تقلیل  فاصله‌ی موجود بین تحقیقات، دانش عمومی و سیاست‌گذاری‌های عمومی کشور می‌کوشد، می‌‌بایست در وهله‌ی اول سعی کند تا  تحقیقاتش را با زبانی شیوا و ساده ارایه دهد. متاسفانه گروه مطالعات ایرانی دانشگاه MIT به این مساله توجه نکرده و اکثر مقالاتش را به زبان انگلیسی منتشر کرده ‌است. به علاوه بیشتر مقالات انگلیسی گروه مطالعات ایرانی با همان زبان ثقیل دانشگاهی نوشته شده که خود مانعی است در برابر خروج این مقالات از دایره‌های دانشگاهی.

هم‌چنین اگر گروه مطالعات ایرانی قصد دارد بر سیاست‌گذاری‌های کشور تاثیر گذارد، باید به دنبال ساختن پل ارتباطی میان خود و حکومت باشد. اکتفا به یک تارنما، آن هم تارنمایی این چنین آشفته و بی‌نظم، گروه مطالعات ایرانی را دور از چشم سیاست‌گذاران کشوری و جویندگان دانش عمومی نگاه می‌دارد.



.:top:.




Printable Version
Send Comments
Archive