Issue 7
سیاوش شعبانپور
تورنتو
بهتر است پیش از شنیدن بخوانید. (سیاوش)
برای شنیدن صدا اینجا تقه بزنید
(به معمار کوچکی که در تمام تعابیر من هماره کودکانه و شیطان میخندد.)
- «نوبت شماست بفرمایید»
پچپچه میکند مادر
نگران وضع من است
میترسد یکروز که نباشد
خلاص ...
این شبها دیگر ثانیهای دلم تنگ میشود
با خودم راه میروم
راه میروم
مینویسم
خط میزنم
مینویسم
خط میزنم
ریسه میروم
عر میزنم
مادر! مادر! بیا
در اتاقش با خودش راه میرود
مینویسد
خط میزند
ریسه میرود
عر میزند
کاغذ مچاله شد
دیشب با یکی از آنها گلاویز شده بودم
آخر نام او را درشت روی خودش داشت
به کسی نگویی دکتر
من نوشته بودم
و زیر آن (کوچک)
«دوستت دارم»
دکتر چرا هر شب در کابوسهای من او را میبرد لولو؟!!
«بچهام از دست رفت»
بارها شنیدهام این را
شبها تا دیروقت در مورد من حرف میزنند
و من پاورچین، پاورچین
تلفن را برمیدارم
حرف میزنم
حرف میزنم
سوت میکشد
به کسی نگویی دکتر
کسی پشت خط نیست
یادم میرود
باور میکنی دکتر
گاهی وقتها ساتور که میبینم وسوسه میشوم!
حالم از دستهای خودم به هم میخورد
دستانی که برای او شعر میگویند
و او در پیچ آرنجهایشان خم میشود
حسد خفهام میکند
وقتی که میخندد
غنج میزند دلم
تمام وجودم ترس میشود و دلهره
ندزدنش دکتر؟
باور میکنی دکتر
گاهی وقتها به خودم هم حسودی میکنم!
آخر خیلی دوستم دارد
چرا؟
مگر من از من چه کم دارم
دیروز عاشق من دیروز بود و
فردا من فردا
مگر چقدر میتوان سخاوتمند بود
که من با همه تقسیمش کنم
حتی با خودم
کودکانه میخندد
کودکانه و شیطان
برادرانه گوش میدهی دکتر؟
دیگران را که میبینم
چشمان همهشان برای برهی من گرگ میشود
ساتور
ساتور که میبینم وسوسه میشوم
میبینی دکتر
آنجا زیر درخت بهارنارنج نشسته است و
شعر میخواند
(شعر مرا)
برادرانه میبینی دکتر؟
انسانهای خوب را دوست دارد
و من کلافه میشوم
وقتی میگوید انسان نازنین و شریفی است
میخواهم انسانهای شریف
ذره ذره
بمیرند
معماری
عاشق معماری است
بمب که میبینم وسوسه میشوم
میخواهم ساختمانها
همه ویران شوند
دکتر در قرن ۲۱ میتوان یک زن را زندانی کرد
تا نبینندش دیگر؟
چه مینویسی دکتر؟
وضعم که خراب نیست؟
یک کم عاشقم
عشقیزوفرنی
بیماری بدی نیست
درمان دارد
تجویز کردهاند
مرگ موش بخورم
دو قاشق
هر وعده بعد شعر
خوب میشوم دکتر؟
خوب میشوم؟
دوستش دارم دکتر
دوستش دارم
دکتر ...
دکتر ...
دکتر ...
«آرام باش
آرام
بزنید»
آخ
دو دو دوس س ...
دوستش داررم م
«بیمار بعد
نوبت شماست
بفرمایید...»