GhasedakOnline.com

First Page








  Shrink Font Grow Font  Oct 1, 2004

Issue 12


 لیلا بحرینیان
 دانش‌آموخته‌ی مهندسی مکانیک، دانشگاه تورنتو

پرسپولیس ِ ۲ قسمت دوم کتاب پرسپولیس نوشته‌ی مرجانه ساتراپی است. مرجانه ساتراپی در سال ۱۹۶۹ در شهر رشت به دنیا آمده و هم اکنون در پاریس زندگی می‌کند. وی برای بسیاری از نشریات مطرح دنیا از جمله The New Yorker و New York Times مطلب می‌نویسد. تا کنون چندین کتاب برای کودکان نوشته است و کتاب معروفش، پرسپولیس، در سطح جهانی تقدیر شده است و به دوازده زبان ترجمه شده است. پرسپولیس ۲ همانند پرسپولیس کتابی مصور است که در اصل به زبان فرانسوی نوشته شده و در گروه اتوبیوگرافی دسته بندی می‌شود.

کتاب روایتیست از قول دختری ایرانی به نام مرجانه که جنگ و تنهایی زیستن در اروپای دهه‌ی هشتاد میلادی را تجربه می‌کند. مرجانه دختریست با پیش زمینه‌ی سکولار و شخصیتی بسیار رک دارد. وی در ابتدای نوجوانیش همزمان با شروع جنگ ایران و عراق به تشویق و حمایت پدر و مادرش ایران را ترک می‌کند و به اتریش می‌رود. در آنجا تنها آشنایی که دارد دوست مادرش است که با توجه به گرفتاری‌های خانواده‌ی مهاجر خودش از سرپرستی وی سرباز می‌کند و وی را به پانسیونی مذهبی می‌سپارد.

مرجانه همزمان با شروع درسش در یک دبیرستان فرانسوی با افراد جدیدی آشنا می‌شود، در سن و سال خودش ولی با دغدغه های آن‌ روز اروپا. جالب اینجاست که نوجوانان دبیرستانی رهبران سیاسی زمان و حزب‌های مختلف را می‌شناختند و اصلا به‌ خاطر موضع‌گیری‌های سیاسی دوستان‌شان با ایشان دوست می‌شدند یا از هم می‌گسستند. وی مدت زیادی در پانسیون دوام نمی‌آورد و برای مدتی به خانه‌ی دوست اتریشی‌اش می‌رود که با مادرش زندگی می‌کرد. این دوست که چند سالی از مرجانه بزرگتر است وی را در مقابله با تجربه‌های جدیدی از زندگی جوانان اروپایی قرار می‌دهد. مرجانه پس از مدتی از آنجا هم بیرون می‌آید و بقیه‌ی اقامتش در اتریش را در پانسیون‌های مختلف می‌گذراند.

مرجانه عملاً تنهاست و تنها حامیانش دوستانی هستند جوان با فرهنگی متفاوت. الگوی اصلیش مادربزرگش است که شخصیتی قوی و محکم دارد و مرجانه بارها با الگو گرفتن از وی مسایلش را حل می‌کند.

مرجانه چهار سال به دور از خانواده در اتریش زندگی می‌کند و کاملا شخصیتی تازه پیدا می‌کند ولی در عین حال میهن پرستی، که از جمله آموخته‌هایش از مادربزرگش است، همیشه در افکار و رفتارش نمایان می‌ماند. وی در اروپای مدرن جهان سومی محسوب می‌شود و بارها تحقیر می‌شود و تهمت می‌شنود و باز تنهایی آزارش می‌دهد. در اواخر دوران اقامتش در اروپا، پس از آنکه زندگی یک نوجوان تنها را در اروپا کاملاً لمس و تجربه می‌کند، گویی به پوچی می‌رسد و برای مدتی افسرده و سردرگم می‌شود تا اینکه نهایتاً تصمیم می‌گیرد به ایران برگردد. جنگ تمام شده و پدر و مادرش دلیلی برای نیامدنش پیدا نمی‌کنند و مرجانه به ایران بر می‌گردد. ایران پس از جنگ با تمام خرابی‌هایش و افسردگی مردمی جنگ‌زده و شهری جنگ‌زده نه تنها به وی کمکی نمی‌کند بلکه افسرده‌ترش می‌کند. جنگ تمام شده، اما خرابی‌هایش مانده و مشکلات جدیدی بار آورده است. در و دیوار شهر یاد شهیدان را خاطر‌نشان می‌کند و خانواده‌های بی‌سرپرست را و مشکلات تازه را. پدر و مادرش و مخصوصاً مادرش از اوضاع نابسامان خسته و خموده‌اند و تمام این افسردگی‌ها وی را به مرز خودکشی می‌رساند.

مرجانه پس از مدتی افسردگی خود را بازمی‌یابد و تصمیم به ادامه تحصیل می‌گیرد. از مرز کنکور و گزینش با همان رکی و صداقت همیشگی‌اش عبور می‌کند و وارد دانشگاه می‌شود. در این دوره از زندگیش با تفاوت زندگی مردم در اجتماعات خصوصی و در ملا عام برخورد می‌کند. می‌فهمد که همه ظاهر را مطابق قوانین نظام حفظ می‌کنند، اما در خانه‌هاشان همان‌ طور که دوست دارند زندگی می‌کنند و عملاً رفتاری دوگانه دارند. می‌فهمد جوانان همسن و سالش با آن که آرایش‌ها و مدهای آمریکایی را سرمشق قرار داده‌اند و ظاهری آزادمَنِش دارند، اما عملا سنتی فکر می‌کنند و قضاوت می‌کنند. به مردمی برخورد می‌کند که از آزادی اندیشه و آزادی بیان حرف می‌زنند، اما به همسران خودشان اجازه‌ی حرف زدن هم نمی‌دهند. همه‌ی این تضادها برایش عجیب و کم و بیش باور نکردنی است.

در طول دوران تحصیل و پس از آن مجبور می‌شود به قوانین دانشگاه و کار تن در دهد. قوانینی که برایش عجیب و گاهی بی‌منطق به نظر می‌رسد و البته در هر فرصتی با قوانین مخالفت می‌کند و با مجریانش به بحث می‌ایستد. به خاطر همان قوانین تصمیم به ازدواج می‌گیرد و نهایتاً برای فرار از همان قوانین باز تصمیم به ترک کشور می‌گیرد. اما این بار به سرزمینی ناشناخته نمی‌رود. این بار سال‌ها تجربه و اطمینان را با خود همراه می‌برد و هرچند تنها می‌رود، اما این‌ بار محکم و مستقل می‌رود تا آزادیش را جای دیگری پیدا کند.

به نظر من نگارش کتاب بسیار روان و ساده و دوست داشتنی است. ساتراپی بسیاری از گفتنی‌ها را در تصاویر کتابش بیان می‌کند و با حالت‌های متفاوت چشم و ابرو و دهان به طرزی جذاب و گویا احساسات شخصیت‌های داستان را به تصویر می‌کشد.

کتاب ساتراپی تاریخ دهه‌ی بعد از جنگ ایران را از دید یک دختر جوان بیان می‌کند. کتاب تصویریست و ظاهری جذاب دارد و خواننده را به راحتی جذب می‌کند. از آنجایی که کتابش به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است، منبع خوبی است برای بیان زندگی قشری از مردم ایران در قسمتی از تاریخ معاصر.



.:top:.




Printable Version
Send Comments
Archive