GhasedakOnline.com

First Page








  Shrink Font Grow Font  Aug 1, 2004

Issue 10


 شایان مشاطیان
 دانش‌جوی کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه‌ی علم و تکنولوژی

حتما اصطلاح «ادبیات مهاجرت» را بارها شنیده‌اید. ظاهراً این لفظ به ادبیاتی اطلاق می‌شود که توسط مهاجرین پدید آمده است و شاید بتوان گفت طبعاً به مسایل مربوط به مهاجرت نیز می‌پردازد. «سینمای مهاجرت» نیز این روزها لفظ جا افتاده‌ای محسوب می‌شود و حتی جشنواره و فستیوال هم دارد. در این یادداشت می‌خواهم قدری به این مفهوم و واژگانی که در ترکیب با «مهاجرت» ساخته می‌شود بپردازم، تا ملاحظه شود که این ترکیب واژگانی را تا کجا می‌توان بسط داد و اگر کسی به طور مثال  از «موسیقی مهاجرت» سخنی به میان آورد، آیا حرف معنی‌داری زده است یا خیر.


نخستین بار که با واژه‌ی «فلسفه‌ی اسلامی» برخورد می‌کنید، این سوال مطرح می‌شود که آیا منظور فلسفه‌ای است که بر مبنای آموزه‌های اسلامی بنا شده است، یا فلسفه‌ای که مسلمانان آن را در جهت نیل به اهداف خود توسعه داده‌اند. اگر بخواهیم رویکرد دوم را بپذیریم (که بسیاری نیز آن را انتخاب می‌کنند)، می‌توان به هر کاری که مسلمانان می‌کنند، همین لفظ را اطلاق کرد. مثلا یکی از استادان تونسی در کنفرانسی اعلام کرد که ما کامپیوتر اسلامی داریم، زیرا  از این کامپیوتر برای تحقیقات علوم اسلامی استفاده می‌کنم. البته ناگفته پیداست در این صورت اگر کسی سوار دوچرخه شود تا برای تبلیغ دین اسلام به دهات اوگاندا برود، طبعا او هم دوچرخه‌سواری اسلامی کرده است.  اما نکته اینجاست که در رویکرد دوم، به تدریج حتی هدف اولیه نیز فراموش می‌شود و کم‌کم هر کاری که مسلمانان بکنند، لفظ اسلامی بر آن اطلاق می‌شود. در این صورت حتی اگر مسلمانی فلسفه‌ای ارایه کند که لزوما کمکی به اثبات عقاید اسلامی نمی‌کند، تحت عنوان فلسفه‌ی اسلامی شناخته می‌شود.

در واقع راجع به بحث‌های مهاجرت نیز همین مسایل مطرح است. اگر بخواهیم به کاری صرفاً به خاطر این که توسط مهاجرین انجام شده است، لفظ مهاجرت را اطلاق کنیم، آن‌گاه نه تنها موسیقی مهاجرت داریم، بلکه دوچرخه‌سواری مهاجرت، کوه‌نوردی مهاجرت، آشپزی مهاجرت و غیره را نیز باید به آن اضافه کرد.

اما برای این که حوزه‌ی تعریف‌مان را مشخص کنیم، شاید بتوان گفت دو گروه از محصولات فکری مهاجرت وجود دارند:

گروه اول:
محصولات فکری که
۱. توسط یک مهاجر (یا با تجربه‌ی مهاجرت) تولید شده باشد؛
۲. با موضوع مهاجرت یا موضوعات منتج از مهاجرت و عواقب آن‌ها همراه باشد.
بدین ترتیب چنین محصول فکری در ارتباط و تماس با مخاطبان کشور ترک شده و نیز کشور میزبان خواهد بود و طبعاً می‌تواند در ارتباط با مهاجرت چیزی به مخاطب خود منتقل کند.

گروه دوم:
محصولات فکری که از تلفیق تجارب، ایده‌ها و الِمان‌های دو جامعه‌ی ترک شده و میزبان پدید آمده است، به نحوی که بدون تجربه‌ی مهاجرت خلق چنین اثری ممکن نمی‌شد.
به عنوان مثالی از این گروه می‌توان به موسیقی‌ای اشاره کرد که توسط یک مهاجر تدوین شده است و مهاجرت به وی امکان داده است تا با کسب تجربه در جامعه و فرهنگ جدید و آشنایی با مکاتب فکری جامعه‌ی میزبان از طریق زندگی در آن، موفق به تلفیق دانسته‌ها و تجارب پیش از مهاجرت با بعد از مهاجرت شود. بدین ترتیب، اگر نویسنده‌ای از ایران به خارج از کشور برود و تا آخر عمر در آنجا بماند، اما هم‌چنان در چارچوب فکری و فرهنگی ایران بماند و آثارش از جامعه‌ی میزبان تاثیر نگیرد، نمی‌توان آثار وی را ادبیات مهاجرت نامید. مثال‌های بارزی از این دست، آثار جمالزاده و یدالله رویایی است. همین‌طور فیلم اتوپیا ساخته سهراب شهید ثالث نیز در این نوع می‌گنجد، هر چند به عنوان نمونه‌ای از سینمای مهاجرت (به صرف اینکه در آلمان ساخته شده است) سال ۲۰۰۳ در فستیوال سینمای مهاجرت در تورنتو به نمایش درآمد. همین‌طور کسی که مهاجرت کند و چنان در جامعه‌ی جدید حل شود که نتوان در آثارش ردپایی از تجربه‌ی مهاجرت یافت، آثارش نیز در حوزه‌ی مهاجرت نمی‌گنجد. بر عکس، کسی ممکن است مدت کوتاهی (مثلا ۵ یا ۱۰ سال) از عمرش را در مهاجرت بگذراند و سپس به وطن خود بازگردد و آثارش کاملا متاثر از این تجربه باشد. آثار چنین شخصی حتما جزو (برای مثال) ادبیات مهاجرت قرار خواهد گرفت. همین‌طور فیلم‌سازی که برای ساختن فیلمی به خارج از کشور می‌رود و بازمی‌گردد طبعا جزو سینمای مهاجرت محسوب نمی‌شود.

به عنوان آخرین نوع، معمولا اثری که در خارج از کشور منتشر می‌شود و به شکلی به انتقاد از وضعیت جامعه ترک شده می‌پردازد (در حالی که اجازه نشر در داخل را پیدا نمی‌کند) مثلا اگر در قالب یک داستان باشد ادبیات تبعید شناخته می‌شود، در حالی که لزوما بیان کننده تجربه زندگی جدید نیست.



.:top:.




Printable Version
Send Comments
Archive